این روزهای پارسای سیزده ماه
سکوتم را نکن باور
من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم
من آن خرمن،من آن انبار باروتم
که با آواز یک کبریت،آتش میشوم یکسر
هزاران شعله سرخ کنار هم!!!!!
تمام این قفسهارا،تمام حسرت و این ترسها را
من به دستانی که میخواهد رها باشد،شکستی سخت خواهم داد!!!!!
من آن پرهای بسته منتظر در کنج زندانم
که آواز رهایی، شعر هر روز است زیر لب
من آخر با امید ناب آزادی
تمام بغض ها را،کینه ها را،اندوه ها را
با گلوی یک جهان فریاد آزادی،شکستی سخت خواهم داد!!!!!
که فردا را همانگونه که میخواهم
همانگونه که باید باشد اما نیست
میسازززززززززززززززززززززززززززززم
سکوتم را نکن باور
من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم
سکوتم را نکن باور...............................................................
سلام به همه ی دوستای مهربون و دوست داشتنی مون که به یادمون هستن،خوبین؟خوشین؟نی نی هاتون چطورررررررررررررن؟امیدوارم خوب خوب خوب باشین و گرمای عشق راه نفوذ سرما رو به خونه ی دلهاتون حسابی بسته باشهمن و پارسا هم خوبیم وروی ماه همتون رو میبوسیم
وای که اینروزهام شده کلاف سر در گمی که از هر طرف بازش میکنم به گره ای میرسم که دوستان زمام دارمان کورش کرده اند گاهی انقدر سرمون به باز کردن این گره ها گرم میشه که آخر کار یادمان میرود که اصلاًبرای چی داشتیم این گره رو باز میکردیم و خودمان میمانیم در فلسفه ی گره و هدف خلاصه که فعلاًحسابی سرگرم باز کردن گره های قبلی و در آوردن شاخ به علت ایجاد گره های بعدی هستیم و این میان چه ساز خوش آهنگی میزند ت.حریم
کاروان دستخوش رهزن بیگانه شدست ساربان این روش قافله سالاری نیست
بگذریم..................هرچند که نباید گذشت ، نباید بگذریم حتی اگر خیلی هایش به من و ما مربوط نباشد که اگر چنین شود بعدها باید بیاموزیم به فرزندانمان که سعادت یعنی ریا کاری ،یعنی ایمان قاب گرفته و اعتقاد خاک خورده،یعنی قدم گذاشتن برگرده ی مظلومان و دور قاب چینی دیکتاتورهای مظلوم نما بیاموزیم که رفاه و آسایش فکر نمیخواهد ،علم نمیخواهد ،پشتکار که خیلی مضحک است ،فقط پستی میخواهدو راه بلدی اختلاس مثال آب خوردنی در دستگاه عدالت طلب و درستکار خدمتگزارانمان در ای* ران عزیزمان............
بعد از یکماه هم که اومدم چقدر حر فای تلخ میزنم، به شیرینی خوتون و قند عسل هاتون ببخشین
پارسا خان ما هم 20 آذر ماه واکسن یک سالگیش رو بدون گریه و بد قلقی زد و رسماً وارد دنیای یکساله ها شد
بعد ازاینکه با مربیهای مؤسسه ای که میخواستم پارسا رو برای کلاسهای بازی و رشد ثبت نام کنم صحبت کردم به این نتیجه رسیدم که کلاسها رو بزاریم برای اردیبهشت ماه
اماااااااااااااا خودمون توی خونه یه اتاق فکر درست کردیمو تمام بازیهای فکری پارسا رو انتقال دادیم اونجاو البته که این اتاق فکر تأثیر بسزایی در یاد گیری پار سابرای تردد در راه پله رو داشت
بیشتر به راهرو فکر شبیه تا اتاق فکر
پسرکم تازگیها علاوه بر خوانندگی که شدیداًمورد علاقش هست همزمان نوازندگی هم میکنه
شیرینی خانه ی ما دایره را کاملاًمیشناسد و رنگ زرد را هم از بقیه رنگها تشخیص میدهد
شازده خان میتواند حلقه ها رو البته بدون در نظر گرفتن اندازه هاشون بندازه تو میله گاهی هم اندازه شون رو درست میذاره که فکر میکنم اتفاقیه و پارسا هنوز مفهوم کوچک و بزرگ رو درست نمیدونه
اینهم زنگ تفریح اتاق فکرمون
و
و
لطف کردن و ماشینشونو پرت کردن رو زمین
وروجک خان دیگه سلیقه ی مامانی رو هم در زمینه ی کتاب قبول نداره و خودش انتخاب میکنه که چی براش بخونم،یه وقتایی هم در عرض یک دقیقه پنج شش تا کتاب عوض میکنه تا بالاخره به یکیشون رضایت میده و میشینه گوش میده به شعراش
نقاش کوچولوی مامانی بقدری جدی و زیبا ماژیکشو دست میگره نقاشی میکشه که من تا یکی دو ساعت بعدش همچنان دلم برای دستای کپلوش ضعف میره هزار بار قربون صدقش میرم
و
این هم زیباترین نقاشی دنیا
البته یه چند روزی میشه که پارسا نقاشی با آبرنگ رو هم تجربه کرده ولی مامان زرنگش هنوز ازش عکس ننداخته
اینهم پارسا نقاشی با رنگ انگشتی
داره فیلش رو هم به نقاشی کشیدن دعوت میکنه
امیدوارم همیشه موفق و سربلند باشی عزیز دلللللللللللللللللللللللللم
یه خبر جدید هم اینکه ماهان خان داداش مهدیارجان ، روز شنبه 3 دی ماه به جمعمون اضافه شد و کلللللللللللللللی از دیدنش ذوق زده شدیم و خوشحالامیدوارم این دوتا وروجک هم در سایه برادر عزیزم و خانوم مهربونش همیشه موفق و شاد و سلامت باشن و خانواده ی چهارنفرشون هیچ وقت خالی از مهر و عشق و شادمانی نباشه البته چون بچمون چند روزی بدلیل زردی در بیمارستان بود و منهم که این روزها بسیار گرفتار ..... فرصت نکردم ازش عکس خوشگل بگیرمولی تو پست بعدی حتماًعکس کوچکترین عضو خانوادمون رو میزارم
تا بعدددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد