پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

ღ وروجک خونه ي ما ღ

مستقلات پارسا

1390/6/3 14:17
نویسنده : مامان پارسا
3,056 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماه تمام دوستان خوبملبخندخوبین؟خوشین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ماچ

ویه سلام گرم هم خدمت پارسا خان (واسه اون روزی که ایشالا قراره نوشته های مامانی رو بخونه.)

بلاخره غول آپیدن غول تنبلی رو خورد و ما اومدیم خدمت شمانیشخند

من و بابایی و خاله ساره و مامان مرضیه واسه سیسمونی شما کاری کردیم،بگو چه کاری؟(وای چقدر لوس شدم،جدی میشوم)بجای کمد واسه وسایلت و لباسات از همون کمد دیواری و کابینت خونه استفاده کردیم وتو اتاقت فقط تخت و اسباب بازیاتو گذاشتیم که قبلاًتو یه پست برات عکساشو گذاشتم عزیز دلم

وقتی شما بدنیا اومدی و یواش یواش تونستی آب بازی کنی متوجه شدم وقتیکه آب از شیر بالا با فشار میاد تو وانت میترسی و وقتی میشینی تو وان راحت نیستی،این شد که در یک عمل پارتیزانی آقای لوله کش رو اوردیم ویه شیر پایین تر برای شما وصل کرد(نیست حموممون خیلی هم دلباز بودچشمک)ولی بنظر خودم جالب شده،بجاش وقتی روی صندلی ت.و.ا.ل.تت میشینی کلی باهاش سرگرم میشی،در ضمن توی حموم هم از شیر آب نمی ترسی و البته منم در مواقع شستشوی فوری شما خیلی راحت ترمزبان

این کابینت ظرفای شماست که البته دو تا از شیشه شیرات و قابلمه و شیر جوشت توش نیست

اینم از کمدت

 

واما شیر آب و......................

                                                       و

این طرح من یه اتفاق وحشتناکم به همراهش داشت والبته راه حل یه مشکل(ادامه مطلب)

 

یه دفعه چند ثانیه پارسا رو تنها گذاشتم

قرمزی رو بینی و پیشونیش ولی چون ثابت نمیشست عکساش تار افتاد

                                             و

واندر مزایای این طرح وقتیکه پارسا خان قصه ما با هیچ ترفندی زیر بار غذا خوردن نمیره

                                                      و

عجب صحنه ی تأمل برانگیزیه(ظرف غذا و صندلی ت.و.ا.ل.ت کنار همسبز)

تا بععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععدبای بایماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (44)

مامان سيد کوچولو
3 شهریور 90 8:40
افرين به اين پارسا کوچولو که اين همه مستقلات داره... تازه اون ميز کامپيوترشم اضافه کن به املاکش...
جل الخالق... تا حالا دوش حموم مخصوص کودک نديده بودم
زاستي رو رو صندلي توالتش فقط ميشينه يا استفاده واقعي هم ازش ميکنه؟


سلام
اوایل خیلی براش جدی نبود و گاهی ...
اما الان کاملاًبهش عادت کرده و موقعی که بهش احتیاج داره (شماره 2)انقدر نق میزنه و بد قلقی میکنه تا بشینه رو صندلیش
مصرف پمپرزش نصف شده


آرمین
3 شهریور 90 9:04
وبلاگ خوبی دارید به ما هم سر بزنید


ممنون
چشم
خاله ی امیرعلی
3 شهریور 90 12:41
چه پسسسسری جونمی عزیزم
مواظب باش عزیزم قربونت برم
انگار نقشه های مامانی خیلی هم حساب شده نیستا


از دست این وروجک کلاًحساب زندگی از دست مامانی دررفته
مامان ریحانه
3 شهریور 90 13:58
بالاخره آپ کردی مامانش
عکساش خیلی بامزه بود
چه مامان با ذوقی داری پارسا جونی
الهی من فدای اون قرمزی روی بینیت بشم
ای مامانش بیشتر حواست باشه بهش آثار جرم هم نشون میده




حواسم بهش بخدا ولی اتفاق دیگه
مامانم این تا یک هفته بهم غر میزدن
حالا با هم توی حموم مراسم توالت نشینی داریم))))))))))

شکلات مامانی وباباش
3 شهریور 90 15:35
سلام افرین به مامانی با ایده های جالبش پارسا جونم شیطون شده ها با اون غذا خوردنش حتما جای خوبی واسه شیطنت


حساااااااابی
مامان علی مرتضی
3 شهریور 90 16:22
سلام مامان پارسا جون الهی فدای این نی نی های بامزه بشم تو رو خدا مواظبش باشید این بچه ها هرروز بیشتر از دیروز شیطون میشن و نمیشه تنهاشون گذاشت بدجوری زخمی شده ها باز خدا رو شکر که الان حالش خوبه
الین
3 شهریور 90 17:00
راست میگن دیگه......تازه (اعلان همگانی!!!!) بازم بعد از این اتفاق تنهاش گذاشت!!
نانی
3 شهریور 90 17:26
ای جااااااااااااان عجب ترفندی.


گاهی وقتا آب بازیش آدمو از کاری که کرده پشیمون میکنه
مامان یاسمین زهرا
3 شهریور 90 17:39
عجب پسر شیطونی


)))))))))))))
مامان پارسا جون
3 شهریور 90 18:29
سلام بابا عجب فکری کردینا پارسا جون اراده کنه همه چیز حله چه ماشین باحالی خوش به حال این آقا پارسا
javadghk
3 شهریور 90 21:33
سلام مامان پارسا نمیگین این بچه بزرگ شد یکذره احساس حیاء میکنه بعد میگم،مامان عکس عریان منو چرا گذاشتی نامحرم ببینه پیش ما هم بیایین تقریبا هر روز یک مطلب جدید دارم
خاطره مامان بردیا
4 شهریور 90 0:46
وای عزیزم عکسای توی حمامت خیلی نازه جیگر... عاشقتم ... راستی توالت فرنگیت هم خیلی خوشجله ها.... بالاخره تو حموم چی کار می کنی؟ اب تنی؟ غذا خوردن ؟ جیش؟ بازی ؟


همه کار خاله جون،آب حوض میکشم،پ.ی.ر.ز.ن.......


مامان ترمه
4 شهریور 90 1:15
خیلی فکر بکری هست
میبوسمت خوشگل [hr
((((((((((((((
مامان زهرا نازنازی
4 شهریور 90 10:04
چه طرح جالبی امیدوارم همواره سلامت و شاد باشید
مامان سيد كوچولو
4 شهریور 90 13:23
مرسي از دعاي قشنگت. راستي تا ته وبلاگت رو خوندم. خييييييييلي باحالي


ممنون عزیزم
خیلی لطف داری
الین
4 شهریور 90 14:17
آپممممم
خاله نسرین مامان صدف و سپهر
4 شهریور 90 18:27
واااااای مامانی چه کردین؟!!!!
اینجا حمومه یا دستشویی یا سالن غذا خوری.
پارسا جونم فکر کنم وقتی ایشاالله بزرگ شدی و این عکس هنریتو دیدی از هر چی غذا خوردن باشه میفتی.


)))))))))))))))))))
مرضیه
4 شهریور 90 18:47
سلام چه عكساي خوشگليتو حموم گرفتي خاله جون


سلام دوست خوبم
من نمی تونم براتون نظر بزارم ،بلاگفا مشکل داره


مامان آترینا
5 شهریور 90 1:31
الهی چه پسمل خوشگل و دوست داشتنی خدا حفظش کنه
آرتین خان
5 شهریور 90 6:32
فکر کنم این بی بی انیشتین ها رو شما تاثیر خوبی داشته ها واقعا عالی بود فکر خیلی خوبی کردین حالا حالا ها وروجک خونه با این شیر آب کار داره
زری مامان
5 شهریور 90 10:57
چقدر پسر نازی دارید قل قلیه
خدا حفظش کنه


ممنون
(الهام) مامان لنا
5 شهریور 90 14:50
پسر نازی دارین خدا حفظش کنه


ممنون
مامان ماهان
5 شهریور 90 16:53
چکار خوبی کردین
بابا خودت که یه پا انیشتنی
من اگه بودم این فکر به مغزم نمیرسید
ایووووووووووووووووووووووووول به مامان پارسا


مررررررررررسی
مامان حسنی
5 شهریور 90 17:34
سلام خیلی ممنون که به ما سرزدین وبه کلبه بی رونقمون روشنی بخشیدین الهی خدا آقا پارسا ی جیگر را براتون حفظ کنه وزیرسایه پدر مادربزرگ بشه
بااجازه لیتکتون کردم تاراحت بهتون سربزنم سرفرصت
میام پستها رامی خونم


بااااااااشه عزیزم


آزي مامان آرتينا
5 شهریور 90 18:05
گواهينامه هم داري؟


بببببببببببببله
مامان پارساجونی
6 شهریور 90 0:03
جالب بودن.عکسهای خوبی هم شکار کردین


مررررررررسی
وحیده مامان پارسا
6 شهریور 90 11:14
خوشبحال بچه های اید دوره زمونه.مامان و باباها همه کار واسشون میکنند.راستی جای یه وان خالیه


خودش یه وان پلاستیکی داره،ولی وان ثابت جا نمیشه تو حموم ما
الین
6 شهریور 90 16:24
آبجی از وقتی گفتی اون جزیره مال منه دماغت مستقیم رفته تو چشمم...یه ذره برو اون ورتر..
الین
6 شهریور 90 16:25
قالب قبلی خیلی بهتر بودا...از من گفتن بود.....حالا عیبی نداره که تکراریه..ولی خب قشنگتره..عوضش کن..بازم خودت میدونی
مامان نيروانا
7 شهریور 90 9:06
سلام دوست عزيزم، چند تا از پستهاي قشنگت رو خوندم. عكسهاي خوشگل پارساجونم ديدم. ماشالا. ايده هاي جالبي پياده كردين. يه روانشناس ميگفت خونه اي كه توش بچه ي يك تا سه سال هست بايد خونه ي بچه باشه نه پدر و مادر. و مي بينم كه تو خونه ي شما اين شيوه پياده ميشه. خوش باشين. ممنونم كه به نيرواناي عزيز ما سر ميزنين. با اجازه لينكتون كردم.

ممنون عزیزم
ما هم شمارو لینکیدیم

مامان ارميا
7 شهریور 90 9:07
سلام عزيزم. مرسي كه به ما سر زدي. خدايا چه پسر با نمكيه اين پارسا جون. خدا نگهش داره. لينكتون مي كنم و از اين به بعد سر مي زنم. شما هم دوست داشتين لينك كنين و به ما سر بزنين.


ممنون عزیزم
ما هم شمارو لینکیدیم
مامان نيروانا
7 شهریور 90 9:09
راستي يادم رفت بگم عنوان و درباره ي وبلاگت رو خيلي قشنگ نوشتي ماماني، آفرين


مرررررررررررسی
مامان کيانا
7 شهریور 90 11:59
صد آفرين به اين مامان نمونه که از هر راهي براي خوشحالي گلش استفاده ميکنه.....من فداي اين آقا کوچولو با اون خنده نازش


ممنون خاله جون
الین
7 شهریور 90 12:13
این قالبت خیلی خوب شده
مولود(مامی آنیتا)
7 شهریور 90 16:27
سلام.خیلی خوبه که از صندلیش استفاده میکنه.اینجور خیلی راحت ترم هستن.افرین به آقا پارسای حرف گوش کن و مادر زرنگش
برای پارسا جون و مادر مهربونش


lمررررررسی
مامانی طاها
7 شهریور 90 21:20
آفرین به مامان بافکر ایده جالبیه حموم ما هم یه شیرآب کوچیک پایین داره


چه خوب
به من که کلی کیف میده آب بازی در کنار پارسا
مامان ریحانه
7 شهریور 90 23:51
سلام مامان پارسا مرسی که به فکرم بودی هنوز هم که همین مطلبه که
دیگه وقت آپ کردن رسیده ها


سلام
خدارو شکر که خوبی
چشم


وفا
8 شهریور 90 1:02
سلام مامان آقا پارسا حالا چرا فقط سربلندی باباش؟


سربلندی پدرش سر بلندی منم هست
مناعت طبعم زیااااااااده
مامان ریحانه
8 شهریور 90 12:01
سلام کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود صد حيف ازين بساط که برچيده مي شود در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آنکسي ست که بخشيده مي شود
مامان آريا
8 شهریور 90 12:35
آفرين به آقا پارساي توپوليه مستقل
آفرين به ماماني با اين فكر بكر شير حمومش
عكسات خيلي ناناس بودن عزيز دلم بوس بوس بوس بوس بوس بوس


مرررررررررررسی خاله جون
مامان علی مرتضی
9 شهریور 90 16:27
راستی واسه مستقلات وروجکتون کار قشنگی کردید قربونش برم بزرگ شده دیگه


ممنون عزیزم
مامان امیرعلی
11 شهریور 90 15:03
سرما نخوری خدا نکرده خاله.حلا چیزی هم میخوری اینجوری؟
امیر منم خیلی بلاست حتما باید بزارمش رو طاقچه یا یه جای بلند و دوروورشم جایی برای تکون خوردن نداشته باشه تا غذا بخوره.فقط عاشقه میوه است.یه هندونه کاملو بزاری جلوش تا تهش رو میخوره

چی بگم که منم دل پری دارم از مراسم غذا خوردن پارسا؛بخصوص صبحانه خوردنش((((((((

پانی
15 شهریور 90 1:02
ای جونم پسمله بانمک خاله ، با این مامانه خوش ذوق و با حوصله حسابی کیف کن که از این مامانا گیرت نمیاد.
جانم با اون قرمزی رو مماغش بازم لبش خندونه.
شاد و سلامت باشید.
بووووووووووووووووووووووووووس


ممنون از اینکه اومدین
فیروزه
12 مهر 90 20:58
ای جانم... خیلی نازه این کوچولو سلامت و شاااااااد باشه (و باشید) ان شاالله