آقا پارسا و میز کارشون
از اونجایی که پارسای خونه ی ما علاقه ی شدیدی به لپ تاپ مامانی نشون میده با بابایی تصمیم گرفتیم تا یه لپ تاپ هم برای پسمل عسلی بگیریم ولی جناب مهندس ما در حین کار به قدری روی لپ تاپ خم میشدن که من و بابایی نگران ستون فقرات ودیسک کمر ایشون شدیم این شد که در یک تصمیم ناگهانی دل به دریا زدیمو با تکیه بر یارانه های کرامتی دولت .... به آقای نجار که معرف حضورتون هستن سفارش ساخت یک میز کار برای مهندس جوان رو دادیم وجناب نجار عزیز هم مثل همیشه نهایت ذوق و سلیقه رو بخرج دادن
مامان عجولم دیگه، حتی نذاشتم میز به اتاق پارسا برسه همون بدو ورودعکاسیمو شروع کردم
و
و
به امید روزی که من با افتخار تورا بر بلندای قله ی سعادت و کامروایی به مردمان نشان دهم و فریاد برآرم که او فرزند من است،او حاصل زندگی من است،او دست مایه ی آرامش و شادکامی من استامیدوارم همیشه و همه جا موفق باشی و شادمان
تا بعععععععععععععععدددددددددددددددددددد